د ختر بدنيا امد تا دختر كسی شود ازدواج كرد تا همدم كسی شود
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

د ختر بدنيا امد تا دختر كسی شود

ازدواج  كرد تا همدم كسی شود

 

حاملگی و زايمان را تجربه كرد تا مادر كسی شود

 

برای همه كسی شد امّا خودش بيكس ماند و خانۀ

 

سالمندان را اختيار كرد.

 

تعجُب اين جا است كه يک مادر ميتواند 10 تا فرزند را

 نگهداری كند

 

امّا 10 فرزند نمیتوانند يک مادر را نگه دارند اين انصاف

نيست.



<<<مَنْ صَلَّى عَلَىَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ ثَمَانِينَ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُ ثَمَانِينَ سَنَةً.
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

<<<مَنْ صَلَّى عَلَىَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ ثَمَانِينَ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُ ثَمَانِينَ سَنَةً.

قِيلَ يَا رَسُولَ الله(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمْ)كَيفَ الصَّلَاةُ عَلَيكَ،قَالَ:

تَقُولُ:>>>

کسی که در روز جمعه بر من 80 بار صلوات بفرستد،خداوند تعالی از گناه 80 سال او میگذرد.گفته شد:ای رسول خدا(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمْ)،صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود میگویی:

 

*** أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ ***

قَالَ الشَّيخ ابُو عَبْدالله النُّعْمَان : أَنَّهُ حَدِيثٌ حَسَنٌ.

 



مختصری از زندگی نامه ی حضرت معاویه (رضی الله عنه)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

مختصری از زندگی نامه ی حضرت معاویه (رضی الله عنه)

 

حضرت معاویه یکی از اصحاب پیامبر می باشد و به سبب کفری که امروز حاکم است ذکر و یاد او در میانمان کم رنگ و از محبت او غافل شده ایم . منافقین همان طور که حضرت عمر و حضرت علی را در محراب و حضرت عثمان را بر سر قرآن به شهادت رساندند همان طور حضرت معاویه را با تیغ حرفهای خود بدنام ساخته اند . خداوند در مورد یاران پیامبر می فرماید : من از آنها راضی هستم و آنها از من راضی اند . و همچنین پیامبر می فرماید : هر کس به اصحاب من اهانت کند لعنت خدا بر او باد .

حضرت معاویه قبل از اسلام

ایشان فرزند حضرت ابو سفیان و حضرت هند می‌باشند. وی از نسل قریش و در جد چهارم به پیامبر خواهند رسید. پنج سال قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و سلم) به دنیا آمد و در همان اوائل نوجوانی آثار بزرگی, در چهره اش پیدا بود. آن زمان در مکه با وجود این که زمان جهل بود اما پدر و مادر‌ش به او علم و فنون آموختند تا این که به یکی از افراد انگشت نمای عرب در آن دوران تبدیل شد و در قبیله‌ی خود صاحب مقام بود و مال و ثروت زیادی داشت و تنها آرزوی مادرش این بود که روزی پسرش رئیس قبائل عرب شود .     

 ایمان آوردن حضرت معاویه

خواست خداوند این بود که ایشان با آن صفات عالی در جمع یاران پیامبر قرار گیرد بنابر فرمایشت خود ایشان قبل از فتح مکه مسلمان شده بودند اما اسلام خود را تا روز فتح مکه که در آن روز پدر و مادرش ایمان آوردند آشکار نساختند . این خانواده ی مسلمان در خدمت پیامبر تسلیم امر خداوند شدند و رابطه و خویشاوندی خود را از آن روی که پیامبر داماد حضرت ابوسفیان بود محکمتر ساختند . بعد از آن حضرت معاویه در خدمت پیامبر کاتب وحی شد که این نشانه ی امین داری و بزرگواری حضرت معاویه می باشد .

 فرمایشات و دعاهای پیامبر برای حضرت معاویه

پیامبر نه تنها حضرت معاویه بلکه تمامی اصحاب خود را دوست داشتند و در ایمان و رفتار و کردار آنها شکی نداشتند و برای آنها در حضور خداوند دعا فرموده اند و در بحث فضائل اصحاب خود احادیث بسیار و بیشماری دارند در حالی که خداوند می فرماید: پیامبر از روی هوا وهوس صحبت نمی کند بلکه فرمایشات حضرت از طرف خداوند به او الهام می شوند .

در مورد حضرت معاویه می فرمایند : ای معاویه من از تو هستم و تو از منی در کنار هم داخل بهشت می شویم . و در حدیث دیگر که در بین اصحاب نشسته  بود فرمودند: الآن کسی از این در داخل می شود که از اهل جنت است , سه روز پشت سر هم این فرموده را تکرار کردند که هر سه بار حضرت معاویه داخل میشدند .

پیامبر برای حضرت معاویه در پیشگاه خداوند فرمود: (اللهم اجعله هادیا مهدیا و اهد به) خدایا معاویه را هدایت دهنده و هدایت یافته قرار بده و او را سبب هدایت مردم قرار بده .

در دعایی دیگر می فرماید : خدایا معاویه را علم حساب و کتاب بیاموز و او را از عذاب جهنم محفوظ بدار.

بدیهی است که اگر پیامبر دعایی کرده باشند دعایش مستجاب بوده پس کسی که پیامبر برای او دعا کرده باشد و او را دوست بدارد لازم است مسلمانان حب او را در دل خود زیاد کنند تا اینکه دشمنان و حسودان دین اسلام و سب کنندگان اصحاب پیامبر در همین دنیا شرمنده و رسوا شوند. حضرت معاویه صاحب علم و فضل زیادی بوده و راوی ۱٦۳حدیث از پیامبر است و در غزای حنین همراه اصحاب برای دین جنگیده است .پیامبر (صلی الله علیه و سلم) می فرماید :صابرترین و با سخاوت ترین امت من معاویه است .

حال ما می گوئیم آیا پیامبر راست می گوید یا دشمنان دین

حضرت معاویه بعد از وفات پیامبر

پیامبر وقتی دنیا را وداع فرمودند بنابر قول صحیح صد و بیست و چهار هزار صحابه بجای گذاشت که این اصحاب باحضرت ابوبکر(رضی الله عنه) بیعت و او را بعنوان اولین خلیفه ی پیامبر معرفی کردند و از جهاد و کوشش  در راه اسلام دریغ نکردند و روز به روز به خاک اسلام می افزودند و پادشاهان ظالم و بت پرست را به زانو در می آوردند.

حضرت معاویه در زمان خلافت حضرت ابوبکر در منطقه ی شام (سوریه ی امروزی) به جهاد کردن در راه خدا مشغول بود و همچنین در جنگ یمامه نیز شرکت داشت و در زمان حضرت عمر (رضی الله عنه) به استاندار شام سمت یافته و تا زمان خلافت حضرت عثمان (رضی الله عنه) به سمت خود باقی ماند یکی ازمهمترین کارهایشان درآن زمان آن بود که توانست بافرماندهی زیرکانه ی خود قبرس را فتح کنند که اولین جنگ دریایی مسلمین بود این در حالیست که پیامبر پیشتر فرموده بودند: اولین لشکر امتم که از طریق دریا خواهند جنگید بر خود بهشت را واجب کرده اند .

این جنگ یک ابتکار نظامی بود که مسلمانان برای اولین بار ناو جنگی تهیه کردند این یک امتیاز تاریخی برای اسلام و به خصوص برای حضرت معاویه می باشد .

بیعت نکردن حضرت معاویه با حضرت علی

حضرت معاویه در این باره می فرمایند: به خدا قسم من چنین تصوری ندارم که از علی بهترم بلکه او از من بهتر است اما عثمان مظلومانه شهید شده و خواهان قصاص او هستم زیرا او پسر عموی من می باشد و اگر علی قاتلان را به من بسپارد من با او بیعت خواهم کرد اما حضرت علی بنابر دلائلی که داشت قاتلان را قصاص نکرد و به همین خاطر بین آنها نزاع و اختلافی ایجاد شد خلاصه  هر دو طرف از اصحاب پیامبر هستند و ما در مورد آنها حق صحبت و انتقاد نداریم زیرا هر کدام از آنها مجتهد می باشند و اختلاف در اجتهاد جائز می باشد .

حضرت معاویه در جواب نامه ی قیصر روم که می خواست از فرصت استفاده کند برای او نوشت : به من اطلاع رسیده که می خواهید به مرز لشکر کشی کنید یادتان باشد اگر اقدام به چنین کاری کنید با برادرم علی صلح خواهم کرد و در مقابلتان خواهیم ایستاد . و این موضوع بیانگر عدم جاه طلبی ایشان می باشد. و پس از وفات حضرت علی حضرت حسن شش ماه خلافت را بدست گرفتند و به اختیار خود و بنابر شایسته دانستن حضرت معاویه امر خلافت را به ایشان سپردند.

خلافت حضرت معاویه

ایشان فردی بزرگ در حکومت داری بودند که جوامع امروزی نیز از ایشان بعنوان سیاستمدارترین حاکم عصر خود یاد میکنند و ابن کثیر می فرمایند عدالت او بیشتر از عدالت عمر بن عبدالعزیز بوده است . در زمان این حضرت اقدامات زیادی صورت گرفت از جمله کشورهای سودان و کابل و قسمت بزرگی از آفریقا به تصرفشان در آمد و جنگ با قسطنطنیه آغاز شد . در طول دوران خلافت ایشان سلسه ی جهاد برقرار بود و غنائم روز به روز به بیت المال افزوده می شد و مسلمانان با راحتی و آرامش در سایه ی عدالتش می زیستند. حضرت مجاهد می فرماید :اگر شما در عصر معاویه بودید اقرار می کردید که این حضرت مهدی ست و حضرت جابر نیز می فرماید :من بردبارتر از معاویه را ندیده ام .

این شاگرد مدرسه ی پیامبر همراه با حلم و بردباری و گذشت در طول زندگی خود برای مسلمانان زحمات زیادی کشیدند و هیچ وقت از مسائل مردم و وظائف خود غافل نمی شدند و صحابه ایی عالم و آگاه در مسائل دینی بودند که حضرت ابن عباس ایشان را فقیه و مجتهد می دانستند .

وفات حضرت معاویه

در سن۷۸سالگی به علت کسالتی که داشتند دنیا را وداع گفتند و به جمع یاران پیامبر پیوستند و بنابر وصیت خویش ناخن و محاسن مبارکی که از پیامبر داشتند در دهن و روی چشمهای او گذاشتند و در محلی در دمشق به نام باب الصغیر او را به خاک سپردند .

از خداوند منان می خواهیم حب او و باقی اصحاب را در دلهایمان بیشتر فرماید . برای معلومات بیشتر به کتب معتبر اهل سنت مراجعه فرمائید .

 

(از دیدگاه اهل سنت و جماعت سب اصحاب موجب کفر می باشد)

شما هم در این امر مهم با توزیع و نشر ما را یاری فرمائید

 



ترک تمامی عوامل زلزله و توجه به عوامل نجات بخش می تواند سبب رفع زلزله و بلایای طبیعی باشد و نه علم و
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

ترک تمامی عوامل زلزله و توجه به عوامل نجات بخش می تواند سبب رفع زلزله و بلایای طبیعی باشد و نه علم و پیشرفت و تکنولوژی و نه هیچ قدرت دیگری را یارای مقابله و جلوگیری از زلزله و حوادث غیر مترقبه ی طبیعی نیست.
مقدمه
در دنیای امروز افراد بشر علاوه بر مشکلات روزمره زندگی خویش گهگاهی با حوادث و بلایای طبیعی روبرو می شوند. همان گونه که نسل‏های پیشین انسانی در طول تاریخ یکی پس از دیگری با این بلایا و حوادث طبیعی از قبیل: زلزله، گردباد، فوران آتشفشان، سونامی (امواج ناشی از زلزله دریایی)، حریق جنگل، سیل، رانش زمین و خشکسالی روبرو و از پیامدهای آن در رنج و عذاب بوده اند.
اکنون اگر چه بشر یاد گرفته تا حدودی با این مشکلات کنار بیاید اما هرگز قادر به حذف و یا حتی کنترل قطعی آنها نبوده و نیست و این حوادث همچنان علاوه بر آسیب رساندن به محیط زیست، منجر به ایجاد خسارت و تلفات غم انگیز انسانی و غیرانسانی (طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی) می شود و گاهی عمق و تاثیر این حوادث به قدری وسیع است که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست. به طور مثال می توان به زلزله و طوفان‏های اخیر جهان اشاره کرد که در ابتدای قرن بیست و یکم بزرگترین فاجعه بشری را به وجود آوردند و اثرات ناگوار و عمیقی را در بسیاری از کشورها بر جای گذاشتند که فقط با نگاه به آثار مخرب حوادثی از این قبیل: زلزله بم، زلزله جزیره سوماترای اندونزی و طوفان شدید "کاترینا" و زلزله شدیدی که به قدرت ٦.۷ در مقیاس ریشتر بخش‏هایی از مظفرآباد پاکستان و بخش کشمیر هند و افغانستان را لرزاند می توانیم بزرگی و شدت زلزله آخرت را مجسم کنیم. هر چند که زلزله قیامت و تصور خسارت و عواقب آن از قدرت ادراک ما خارج است، اما بدون شک زلزله از بزرگترین نشانه های قیامت محسوب می شود که علاوه بر اسباب ظاهری و دنیوی اش، علامت عذاب و عتاب الهی است. همانطور که خداوند متعال در سوره حج می فرماید: «یا آیها الذین اتقوا ربکم إن زلزلة الساعة شئ عظیم
اینجاست که می فهمیم زلزله های کوچک دنیوی یادآور زلزله بزرگ قیامت هستند و از آنجائی که بلایای طبیعی، باطن انسان را بیدار و او را وادار می سازند تا قبل از دچار شدن به چنین فجایعی به تحلیل رابطه موجود بین عوامل مادی و معنوی این حوادث بپردازند که آیا اسباب واقعی این حوادث چیست؟ و آیا آدمی می تواند با اعمال خویش در پدید آمدن یا نیامدن این بلایای طبیعی دخیل باشد؟ و آیا اینکه چه عامل و یا حکمتی می تواند در چنین حوادث دهشتناکی دخیل باشند؟ تلاش نمودیم تا پاسخی هر چند کوتاه بر این قبیل سؤالات و تحلیل رابطه عمل انسان با حوادث غیرمترقبه طبیعی از جمله زلزله بیابیم. باشد که با توکل به خداوند متعال، دیدگاه خاص و راهی روشن و راهکاری سودمند ارائه بدهیم و بشر را به سوی هدف انسانی اش که رسیدن به کمال دنیوی و اخروی است راهنمایی کنیم. (إن شاء الله)

عوامل مادی و معنوی زلزله
اگر بخواهیم به شناسایی علل زلزله بپردازیم و عوامل آن را بشناسیم علاوه از بررسی عوامل طبیعی و علمی زلزله می توانیم با رجوع به بهترین، کامل‏ترین و مطمئن ترین منابع موجود، یعنی قرآ ن و احادیث گهربار نبوی- صلی الله علیه وسلم-، به علل حقیقی زلزله پی ببریم. چرا که خداوند متعال در سوره توبه آیه ۷ می فرماید: «ما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون»
مطالعه اقوام مختلف در قرآن و نگاهی کوتاه به احادیث رسول الله- صلی الله علیه وسلم) این نکته را برای ما روشن می سازد که علت حقیقی و اساسی تمام گرفتاری‏ها و حوادث تلخ که بر بشریت فرود می آید در واقع اعمال و کردار بد خود آنان است و به طور کلی در قرآن بنا بر آیۀ شریفۀ «فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم» «گناه» علت اصلی بلایا و مصیبت معرفی شده است.

علل علمی و طبیعی زلزله
از نظر مادی و علمی زلزله به عنوان یک پدیده طبیعی عبارت از لرزش‏هایی است که در اثر شکستن و حرکت تند و سریع قطعات شکسته شده در سنگ‏های پوسته زمین رخ می دهد. این امر موجب گشته تا زمین مقداری انرژی از خود آزاد کند که اگر مقدار انرژی آزاد شده زیاد باشد محل وقوع شکستگی ها ویران می شود و محیط اطراف آن به طور وحشتناکی می لرزد. لرزش‏های حاصل از گسیختگی‏های ناگهانی در داخل و سطح زمین، به صورت امواجی با سرعت‏های متفاوتی منتشر می شوند و نقاط دوردست را طولانی تر از نقاط نزدیک به محل حادثه می لرزاند. بنابراین شدت و ضعف زلزله به دوری و نزدیکی نقاط نسبت به محل وقوع آن (به نقاطی که این ارتعاشات در ان نقاط به وسیله لرزه نگارها قابل ثبت هستند و کسی در آن نقاط زندگی نمی کند تا آن را احساس کند) مربوط است. تعداد زلزله هایی که در سال رخ می دهد یک میلیون و اندی می باشد که اکثر آنها به دلیل کمی مقیاسشان از چهار ریشتر و یا واقع شدن در مناطق غیرمسکونی احساس نمی شوند، مگر زلزله هایی که مقیاس آنها به چهار ریشتر و یا بیشتر از آن برسد و اثر تخریبی وسیعی داشته باشد و یا اینکه در مناطق مسکونی زمین رخ دهد که در این صورت عموماً خرابی ساختمان‏ها، آتش سوزی، شکاف برداشتن زمین، ایجاد لرزش و جابجایی در بعضی از قسمت‏های پوسته زمین همراهند. امروزه علت اصلی بروز زلزله را نیروهایی می دانند که از بیرون و درون زمین نشأت می گیرند و پس از تجمع، باعث شکسته شدن ناگهانی لایه های سنگی بالای خود می شوند و در این لحظه انرژی آزاد می شود و باعث وجود زلزله می شود. البته این نتیجه گیری حاصل مشاهدات و بررسی سنگ‏های تشکیل دهنده پوسته زمین در نقاط مختلف زمین است. [جغرافیای عمومی سال چهارم متوسطه (انسانی)، چاپ سال ۷۳، ص ۹٠ - زلزله چرا؟ نوشته میرستار مهدی‏زاده، ص ٥۷]

علل معنوی و متافیزیکی زلزله
قرآن کریم با عبارت‏های گوناگون گناه و کردار بد مردم را مستقیما عامل بلا و عذاب معرفی می کند و این در مکتب قرآن اصلی استوار است که همه مسلمین کما بیش با این اصل آشنا هستند و می دانند اگر جامعه ای مرتکب گناه و فساد شود خود را در معرض انواع عذاب‏ها و انتقام‏های الهی قرار می دهد و بدون شک مستحق عذاب می شود. چنانچه در ترجمه آیات ۹٦ تا ١۰۰ سوره اعراف آمده است: «اگر اهل آبادی‏ها ایمان آورده و از گناهان پروا کنند حتما برایشان برکت‏هایی از آسمان و زمین می گشائیم. ولی تکذیب کردند و ما برای اعمالشان گرفتارشان کردیم. آیا اهل آبادی‏ها ایمن هستند که (زلزله و بلا) چنان غافلگیرانه آنها را دریابد که شب در خوابند؟ و آیا ایمن هستند که عذاب آنها را روز هنگامی که مشغول بازی هستند (انواع بازی مثل بازیگری برای فیلم، فوتبال، دنیا و هر نوع مشغولیتی که باعث غفلت از خدا شود) دریابد؟ آیا از تدبیر خداوند ایمن هستند؟ از تدبیر خدا ایمن نمی شوند مگر قوم زیانکاران. آیا به آنانی که زمین را بعد از دیگران به ارث می برند نرسیده که اگر بخواهیم آنان را نیز در مقابل گناهانشان مورد اصابت بلا قرار می دهیم و بر قلبهایشان مهر می زنیم، پس نمی شنوند
پس زلزله هشدار و عذاب خدای رحمان است بر گناهکاران و مکارانی که تا کنون گوش شنیدن نداشته اند تا شاید با چشیدن آن بیدار گردند.
در سوره نحل آیه ۲٦ آمده است: «قد مکر الذین من قبلهم فأتی الله بنیانهم من القواعد فخر علیهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لا یشعرون» (به یقین پیشینیان مکر کردند پس خداوند بنیادشان را از پایه برانداخت و سقف بر سرشان فرو ریخت و عذاب از جایی بر سرشان آمد که نمی دانستند (انتظارش را نداشتند).)
و همانطور که گفتیم در آیات زیادی عامل اصلی حوادث و بلایای طبیعی کردار بد و گناه گناهکاران جامعه معرفی شده است.
در سوره عنکبوت در قسمتی از آیه ۴٥ آمده است: «فکلا أخذنا بذنبه» (همه هلاک شدگان را فقط برای گناهانشان گرفتیم.)
در آیه ١١ سوره مُلك آمده است: «فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر» (بعد از هلاکت به گناه خود اعتراف کردند پس کوبیده و دور باد اصحاب سعیر.)
نه تنها در این آیات بلکه در آیات متعددی از قرآن "گناه" علت عذاب الهی قرار داده شده است و آنچه باعث تغییر بنیادین امت‏ها می گردد همانا گناه و کردار بد خود آنان است، و اگر امروز هم در جامعه گناه به صورت عمومی مشاهده شود باعث نزول عذاب خداوند خواهد بود. هدف خداوند از فرو فرستادن عذاب دنیوی آگاه کردن گناهکاران است تا بعد از مشاهده آن باعث توبه و بازگشتشان به سوی خدا باشد.
نکته قابل تأمل دیگری که وجود دارد انتقاد خداوند از عکس العمل برخی مردم به هنگام گرفتاری است، چنانچه خداوند متعال می فرماید:
«
وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ» [روم: 36] (وقتی برای مردم بدی و گرفتاری روی می دهد در اثر آنچه که دستانشان پییش فرستاده است، می بینی که در آن هنگام مأیوس می شوند.) آنان به جای آنکه مرگ را یادآور شوند و با مشغول شدن به امور آخرت، در مقابل قدرت باریتعالی سر تسلیم فرود آورده و صبر کنند سر ناسازگاری بنا می نهند و فراموش می کنند که بلایای طبیعی هشدار و تذکری است برای بازگشت آنها از گناه، نه دوام سرکشی و سوء استفاده شان از الطالف و عنایت خداوند عز و جل.
بعد از مشاهده دلایلی از قرآن مجید جا دارد که همه مردم از جان و دل فقط خداوند را فرمانروای عظیم جهان بدانند و همواره به حمد و ثنای او مشغول باشند و بدانند که علت زلزله، نه خداست و نه طبیعت، بلکه تنها عامل آن انجام گناه و زمینه آن است، و این امر مستلزم آن است که همه داعیان اسلام به وظیفه پیامبرگونه خود در راستای تصحیح عقیده مردم به طور کامل عمل کنند.

<span lang="AR-SA" style="font-size:11.0pt;line-height: 115%;font-family:"Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-ascii-theme-font: minor-latin;mso-farea